81-9-8
به نام آنکه عشق آفرید و مهر و محبت را و در جوار آن وفای به عهد....
سلام بهانه قشنگ من برای زندگی ،آره بازم منم همون دیونه همیشگی
فدای مهربونیات چه می کنی با سرنوشت دلم تنگ شده بود ، این نامه را واست نوشت...
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست با اینکه من خوب می دونم جواب نامه با خداست .
اگه به یاد روزهای گذشته می افتم ،روزهایی که در رویای خودم پیش تو بودم آهی از دل میکشم و چند قطره اشک از دیده می بارانم .عزیزم من با نوشتن ای نامه ها فقط می خوام با تو حرف بزنم نامه هایی بدون هیچ جوابی ...
خب عزیزم تو از خودت بگو ،از زندگیت،از عشقت، از رویاهات، از دوست داشتنت، از ...چیزهایی که تو از من دریغ کردی ،ولی باور کن هنوز هم دوستت دارم و خواهم داشت ،حتی اگر هیچ وقت نتوانم پیش تو باشم .بدون بی تو من خیلی تنهام ،تنهای تنها، تنهاتر از هر کس دنیا .
در این زندان سرد و بی روح تنها چیزی که باعث می شه گذر زمان را احساس نکنم این کاغذ و قلم و رویای با تو بودنه . ای کاش روزهای رویایی من هیچ وقت به پایان نمی رسید ،ای کاش در آن زمان،در آن روزهای رویایی زمان متوقف میشد ،ای کاش میشد همیشه عاشق ماند، ای کاش میشد هیچ موقع عاشق نشد و ای کاش میشد به جواب تمام کاشهای زندگی رسید ولی افسوس...همیشه در آرزوی روزی هستم که بتوانی دوستم داشته باشی،چه آرزوی محالی........
اما بدون همیشه در آرزوی همچین روزی دنبال سرنوشت خود پیش خواهم رفت تا روزی که.....خب عزیزم این نامه بدون جواب هم به پایان رسید منتظرم که روزی در جواب بنویسی "دوستت دارم"
کسی که همیشه و در همه حال خواهان توست ....
برسد به دست دختر رویاهای سبز من....
نظرات شما عزیزان:
هستی 
ساعت21:06---10 بهمن 1390
سلام وبلاگ قشنگی داری،چقدر وبلاگت عاشقانه ولی غم انگیزه ....
هستی 
ساعت21:06---10 بهمن 1390
سلام وبلاگ قشنگی داری،چقدر وبلاگت عاشقانه ولی غم انگیزه ....
|